شنبه 92 آبان 4 , ساعت 10:5 صبح
بعد از ظهرهایِ جمعه
خودشان کم دلگیرند و آدم را مغموم و ساکت می کنند ؛
بعد "م" هم زنگ زده
به من و بعدِ سلام احوال پرسی می گوید : مریم تو چطور یاد گرفتی با هیچ کس درد و
دل ( دردِ دل ؟ ) نکنی ؟ یعنی واقعا سختت نیست ؟!
من : سکوت .....
اممممم راستی تو فردا میای یونی ؟ آخه من فردا دارم میام ، گفتم اگه هستی ببینمت
و این مکالمه همین طور
ادامه پیدا می کند ....
نوشته شده توسط زیبا | نظرات دیگران [ نظر]