سه شنبه 92 مهر 30 , ساعت 8:48 صبح
تو کوچه میگم مادر بذار کمکت کنم .
وقتی به در خونه َش می رسیم دستشو بالا می بره و دعا میکنه واسم :
الهی پیر شی جوون
ممنون مادر . . . « و تو دلم حالم میگیره ! »
نمی دونه خیلی وقته دعاش گرفته . . . !
نوشته شده توسط زیبا | نظرات دیگران [ نظر]