یکشنبه 92 مهر 14 , ساعت 6:51 عصر
هر کاری که میکنم به خاطر توست.. و هر چه که دارم تو به من داده ای.. تمامی حرفهایت.. لبریز از عشق است.. و تنها پناهگاه من اغوش توست.. تمام ارزوهایم و همه چیزم برای توست.. تمام ان چیز هایی که دوستشان دارم.. به تو ختم میشوند.. هیچ نوری بیش از روشنایی تو مرا قادر به دیدن نمیکند و هیچ چیزی مرا مثل تو رشد نمی دهد.. و هیچ کس به اندازه تو برایم اهمیت ندارد.. در جستجوی تو هستم و به تو نیاز دارم. ولی تو در کنارم نیستی.. تمامی رویاهایم دیدن چهره ی خندان تو و گذراندن لحظه ها در کنار توست.. تا کنون هیچکس چون تو برایم نبوده است.. هیچکس مثل تو به من این همه چیز نبخشیده.. و هیچکس مرا این چنین دوست نداشته است..
ولی ناگهان میفهمم که تو در کنارم نیستی..
و غم مرا فرا میگیرد و خواب را از چشمانم می رباید..
در سکوت شب عشقم فزونی میابد و این ها همه از غم دوری توست..
نوشته شده توسط زیبا | نظرات دیگران [ نظر]